دلنوشته های من
موج میزند احساس من در میان حرفهایم،تلالو اش را می بینی؟
شکوه ها دارم ز تنهایی .... از اینکه مدتهاست ،نمی آیی، بعضی ها ،نمی دانند، دل، تنگ می شود، و لحظه ها ،می گریزند؛ لحظه ها ،لیزند، سر می خورند و می روند در آنی ،نیست می شوند. و ما فاصله ها را،بهانه می کنیم. من،به او گفتم، دلتنگم تو را، گفت : تازگی ها ،،، یاد کردم تو را!!!..... چه بی احساس، او هم ،نمی داند، لحظه ها ،لیزند...............
Power By:
LoxBlog.Com |