دلنوشته های من
موج میزند احساس من در میان حرفهایم،تلالو اش را می بینی؟
شکوه ها دارم ز
تنهایی ....
از اینکه مدتهاست ،نمی آیی،
بعضی ها ،نمی دانند،
دل،
تنگ می شود،
و
لحظه ها ،می گریزند؛
لحظه ها ،لیزند،
سر می خورند و می روند
در آنی ،نیست می شوند.
و ما فاصله ها را،بهانه می کنیم.
من،به او گفتم،
دلتنگم تو را،
گفت :
تازگی ها ،،،
یاد کردم تو را!!!.....
چه بی احساس،
او هم ،نمی داند،
لحظه ها ،لیزند...............
نوشته شده در یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, ساعت
16:41 توسط ترنم | نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |